گفتگو با رضا گلآور هنرمند پیشکسوت تئاتر
عشقی که ریشه در صحنه تئاتر دارد

عشقی که ریشه در صحنه تئاتر دارد 2

عشقی که ریشه در صحنه تئاتر دارد 3
رضا گلآور نزدیک به ۴۰ سال است که در ساحت بازیگری بر صحنه تئاتر رفته و امروز در گفتگوی صمیمانه، از عشقی که در وجودش ریشه دوانده، سخن میگوید.
نمایش «آرامش از نوعی دیگر» را بلک باکس استاد قبهزرین تماشا میکنم. هنرنمایی آقای بازیگر با صدایی پخته و رسا را نظاره گرم؛ آقای براون خطاب به سرپرستار میگوید: «داشتم برای اومدن به بیمارستان پس انداز میکردم.»
چقدر جامه تجربه بر وقار آقای بازیگر سوار است وقتی دیالوگهای شخصیت پر از ابهام «براون» را ادا میکند. پس از نمایش در جایگاه تماشاگران مینشینیم و در صحبتی صمیمانه، مفهوم این دیالوگ و برداشت وی از این نمایشنامه فاخر را میپرسم و استاد میگوید:
«نمایشنامه را دوست داشتم چون با شخصیت براون ارتباط گرفتم. شخصیت براون برای ما انسانهای امروز قابل درک و روشنگر است. براون وارد بیمارستانی میشود و آرامش را به شکلی متفاوت جستجو میکند. در توضیح این دیالوگ که از جمله دیالوگهای مورد علاقهام است میتوان گفت انسان در عصر حاضر با حرص و ولع به دست آوردن پول، سلامتی خودش را از دست میدهد و دوباره برای به دست آوردن سلامتی از دست رفتهاش، همان پول را خرج میکند و این دور باطل همواره ادامه دارد.»
رضا گلآور بازیگر پیشکسوت تئاتر تبریز، متولد سال ۱۳۴۹ با نزدیک به ۴۰ سال سابقه حضور بر صحنه نمایش، در آثار فاخری چون «لیلی و مجنون»، «خسرو و پرویز» و... با اساتید مرحوم اسد صادقی، محمود قبهزرین و علی کوهپایه همبازی و همراه بوده است.
وی در خصوص آغاز مسیر بازیگریاش میگوید: «من هم مثل همه هم نسلهایم، بازیگری را از دوران مدرسه آغاز کردم. از سال ۶۵ در دبیرستان والفجر، با تئاتر دانش آموزی مقام آوردیم و این راه آغاز شد و یک روز چشم باز کردیم و دیدیم در دنیای هنر تئاتر غرق شدهایم. در آن زمان تبریز دانشگاه و یا آموزشگاه و مدرسه تئاتر نداشت و تنها راه تحصیل در این رشته، دانشگاه هنرهای زیبا تهران بود.
وی در ادامه میگوید: «قبل از ازدواج خیلی بیشتر بازی میکردم ولی به خاطر کار و زندگی از صحنه نمایش فاصله گرفتم و بازیها محدود به هر چند سال یکبار شد. کارمند بانک بودم و چند روز پیش بازنشسته شدم. در حرفه ما شغل خیلی مهم است. اگر من معلم بودم، هنر را در کنار این کار میتوانستم پیش ببرم اما کار در بانک چنانکه رئیس بانک در آغاز کارمندی به من گفت، فقط صحبت از بستانکاری و بدهکاری را میطلبد و هنر در آن جایی نداشت. از این پس میخواهم فعالیتم را بیشتر کنم.»
وی از عشقی میگوید که با همه دوری از صحنه، در قلبش همچنان شعله میکشید: « معتقدم عشق به این کار فراتر از علاقه صرف است و به نوعی اعتیاد به صحنه میتوان تعبیرش کرد. من با اینکه از صحنه نمایش دور بودم اما هرگز از آن دل نکندم. ازدواج و بچه داری و... همه مراحل زیستیاند که باعث شد حضور من کم رنگ شود اما عشقی که از فعالیتهای بسیار دوران دانشجویی در قلبم ریشه دوانده بود، هرگز خاموش نشد.»
آیا آقای بازیگر الگویی برای نقش آفرینی در طول دوران بازیگریاش داشته؟
رضا گلآور در پاسخ اذعان میدارد: «هرگز به الگو اعتقادی نداشتم و تقلید از هیچ بازیگر ایرانی یا خارجی را قبول ندارم. شاید گاهی بازیام در نقشی را به بازیگری نسبت دادهاند اما من هیچ وقت نخواستم خودم را به الگویی نزدیک کنم و همیشه در مقایسه با خودم بودم. اما بسیاری از بازیگران را تحسین میکنم. مرحوم قبهزرین در تبریز بسیار فوق العاده بودند. استاد صادقی، عباس علیزاده، سیامک افسایی و... ما بازیگران فوق العادهای در طول تاریخ داشتیم. در تهران استاد نصیریان و مرحوم انتظامی و مشایخی برایم تحسین بر هم انگیز بودند.»
از مرحوم علی کوهپایه و خاطراتی که با وی ساختند پرسیدم. رضا گل آور در بیان خاطرهای شیرین از این هنرمند فقید، او را تحسین کرد و افزود: « مرحوم کوهپایه دو دهه از ما زودتر وارد این عرصه شدند. در نمایش «لیلی و مجنون» با استاد کوهپایه هم بازی بودیم. من اولین نفر از نسل خود بودم که در ۲۴ سالگی پس از خدمت سربازی با پیشنهاد مرحوم صادقی به این نمایش پیوستم و سعادت همبازی بودن با بزرگانی چون کوهپایه را داشتم. استاد به واسطه چهرهاش با سبیل پر پشت و موهای ضخیم، خشن به نظر میآمد اما همه اهالی تئاتر بر لطافت روح او و شوخ طبعی همیشگیاش آگاه بودند. استاد یک هنرمند چند وجهی بود که در قلم پردازی، تذهیب، کارگردانی و بازیگری بی نظیر و تاثیر گذار بود. روحش شاد...»
گلآور در نمایش «آرامش از نوعی دیگر» به کارگردانی ترمه پارسا، بازی در کنار گروه هنرجویان تازه کار تئاتر را تجربه کرد و از لذت این تجربه میگوید: «پس از شش سال دوری با عطش هنری به این نمایش پیوستم و تجربه شیرینی رقم خورد.
من همیشه به جوانان اعتقاد داشتهام. امروز شاهدیم که به واسطه کثرت آموزشگاهها و دانشگاههای هنری، هنرجویان خیلی بیشتر پا به این عرصه میگذارند و این فرصت خوبی برای حضور جوانان و درخشش استعدادها فراهم میکند. از طرفی احساس میکنم متناسب این افزایش کمی هنرجویان، کیفیت آنها بالا نرفته است.
وی با اشاره به تنبلی رخنه زده بر جوانان عصر تکنولوژی میگوید: «زمانی بود که ما برای آمادگی یک نقش، به کتابخانه می رفتیم و کتاب میخواندیم تا کاراکتر را بشناسیم. امروز کسب اطلاعات جزیرهای و فهرست وار برای جوانان از طریق گوشی و کامپیوتر خیلی آسان شده و همین تنبلی میآورد.»
گل آور خطاب به جوانان حوزه تئاتر میگوید: «در این راه باید بیشتر مطالعه کنند و بسیار نمایش ببینند. یادم میآید که ما در جشنوارهها، به تهران میرفتیم. حتی کتابهایمان را میفروختیم تا بتوانیم نمایشهای بیشتری را تماشا کنیم. یاد خاطراتی که با اساتیدی چون استاد صادقی در این راهها رقم خورده بخیر...»
در پایان از آقای بازیگر در مورد فضای تئاتر تبریز پرسیدم: «من همواره جامعه را به صورت یک کل میبینم که تئاتر، جزئی از این کل محسوب میشود. با توجه به اینکه اقشار جامعه ما در این اوضاع اقتصادی تنها بر مسائل خوراک و پوشاک خود هزینه میکنند، نمیتوان انتظار داشت هزینه برای نمایش و تئاتر را در سبد فرهنگی خود بگنجانند. به نظر باید معجزه ای رخ دهد که مملکت را همه جانبه رو به جلو پیش ببرد تا شامل حال تئاتر هم شود.»
منبع: فائزه بنینصرت، نصر نیوز