در پایان روز سوم اجراهای جشنواره سراسری تئاتر رضوی
نشست تخصصی و نقد آثار با موضوع «تئاتر، از نظریه تا عمل» برگزار شد
نشست تخصصی و نقد آثار روز سوم جشنواره سراسری تئاتر رضوی با «تئاتر، از نظریه تا عمل» با حضور «استاد فرزاد تقی لر» برگزار شد.
به گزارش آذربایجان شرقی به نقل از روابط عمومی چهاردهمین جشنواره سراسری تئاتر رضوی، در پایان سومین روز جشنواره نشست تخصصی «تئاتر، از نظریه تا عمل» با حضور فرزاد تقی لر، پژوهشگر و مدرس تئاتر و جمعی از هنرمندان تئاتر در محل تالار شهید آوینی مجتمع فرهنگی و هنری ۲۹ بهمن تبریز برگزار شد.
«فرزاد تقی لر» در ابتدای این نشست در خصوص آسیبهای عدم نظریهپردازی در تئاتر اظهار داشت: ما وقتی در مورد دیدگاه خود در تئاتر صحبت میکنیم این دیدگاه ماست ولی چون این دیدگاهها به سمت فرضیات نرفته، موردپذیرش نیستند. برای اینکه دیدگاههای خود را به سمت فرضیات ببریم، باید یک مسیر دشوار علمی را طی کنیم تا به فرضیات خود برسیم و سپس آن را به سمت نظریهپردازی تسری دهیم.
وی افزود: آن زمان است که فرضیات ما تبدیل به پارادایم شده و در اقصی نقاط جهان مورد اقبال و پذیرش قرار گیرد، بهطوری که این پارادایمها چه در بازیگری و چه در کارگردانی در کشور ما مورداستفاده میگیرد. متأسفانه در حوزه هنر با توجه به کمبودهای ما در حوزه نظریهپردازی نتوانستهایم در این عرصه پا بگذاریم، اینجاست باید تلنگری به خود بزنیم که چرا با وجود استادان برجستهای که در این حوزه داریم نتوانستهایم جایگاهی شایسته در جهان داشته باشیم.
«تقی لر» ادامه داد: برای اینکه پاسخی به این سؤال بدهیم باید بگوییم بسیاری از هنرمندان تئاتر به کار عملی معتقد هستند و نیازی به وارد شدن به حوزههای نظری تئاتر نمیبینند چون احساس میکنند این نظریات دست و پای آنها را می ببندد، که در رسیدن به فرضیات روش شهودی را مورد توجه قرار میدهند که ما این روش را طرد نمیکنیم اما سؤال اینجاست چرا باید همه در ایران به روش شهودی کار کنند و نباید در چارچوب نظریات کار کنیم و جا پای کسانی بگذاریم که نظریات و تئاتر خود را جهانی کردهاند، مگر نه اینکه ما فردی به نام بهرام بیضایی داریم که یافتههای وی همسنگ بزرگان تئاتر جهان است و این فرد برای تئاتر نظریهپردازی نکرده و اگر نیز کرده است در سطح جهان مطرح نگردیده است.
این مدرس تئاتر با بیان این جمله که "ما در فاز اول به این بحث میپردازیم که کدامیک از هنرمندان ما با اصالت هستند" خاطرنشان کرد: وقتی تأکید بر اصالت است منظور اینکه بسیاری از کارگردانان مطرح تئاتر کشور در جشنواره بزرگ جهان حضور داشتهاند اما اجراهای موفق آنها در چارچوب تئاتر غربی معرفی شده است که این موفقیت از آن ما نیست چون هویت شرقی ندارد. باید این بحث را مورد توجه قرار داد که آیا انتکتوئل فردیست که نظریات دیگران را بهترین به نحو مورداستفاده قرار میدهد یا فردی که خود تولید فکر میکند و ما چقدر در جهان تولید فکر کردهایم و اینیکی از مهمترین دلایلی است که در کشورهای تئاتری که هویت و شناسنامه تئاتری دارند.
وی افزود: تئاتر ایران در تعزیه و آیینهای سنتی و فولکلوریک خلاصه میشود و هیچگونه اطلاعی از تئاتر آکادمیک ما و بزرگان تئاتر ما ندارند. به همین دلیل باید ببینیم این کمکاری از کجا نشأتگرفته و ما تئاتریها در این مورد چه کردهایم. ما در حوزه تئاتر نظریاتی داریم که از علوم انسانی، فلسفه، جامعهشناسی و دیگر علوم نشأت گرفتهاند، نگاهی که وجود دارد این است ما چقدر توانستهایم نظریات غربی را در تئاتر خود پیاده کنیم و نگاهی دیگر است ما چقدر میتوانیم در خلال پردازشهای خود به روشها و شیوههای نظریه پردازانه برسیم و آن را صادر کنیم.
این پژوهشگر تئاتر در مورد کارکرد حوزه نظری نیز گفت: همانطور که ما پدیدههای عالم به شکل پارادوکسیکال تعریف میکنیم، همانطور که فرم به محتوا نیاز دارد و محتوا بدون فرم معنی پیدا نمیکند، باید مباحث نظری با کار عملی درآمیخته باشد و اساساً در کشورهای غربی و بعضاً در کشورهای همجوار رشتهای به نام دراماتوروژی تعریف شده که ما متأسفانه به آن توجهی نداشتهایم. وقتی کارگردان به جهت ترس از دست دادن خلاقیت خود وارد حوزه نظری نمیشود، این دراماتوروژ است که نقش میانجی را ایفا میکند، از اواخر قرن نوزدهم دراماتوروژ به شکلی اکنون در جهان مطرح است تعریف میشود، وظیفه دراماتوروژ جمع کردن نقدها، مقالات و مسائل پیرامون یک متن یا نمایشنامهنویس است که با تفسیر خود در راستای کارگردان در چارچوب نظریه در مورد متنی که مورد بحث است و رسیدن به یک طرح خلاق در مورد کارگردانی و در میان گذاشتن آن با مجموعه طراحانی که در اطرافش وجود دارند برای تسری دادن به کلیه کار میباشد. ما زمانی به نقد تکوینی اعتقاد داشته باشیم که این نقد تکوینی از لحظهای که متن انتخاب میشود تا زمانی که اجرا روی صحنه میرود را شامل میشود و طبیعتاً در مورد اجرا باید مستندسازی شود تا این نوع نقد معنا پیدا کند در فاصله تحلیل تا نقد دراماتوروژ وظیفه سنگینی دارد.
«تقی لر» ادامه داد: وقتی ما میخواهیم متن نمایشی را مورد تحلیل قرار دهیم دو مواجهه عمده باید در مورد متن داشته باشیم، اول اینکه باید متن را از منظر ریختاری بررسی کنیم و دیگر اینکه روی محتوای نمایش بررسی انجام دهیم. در بحث فرم و ریختار تکلیف ما مشخص است که در مورد مدیوم، ژانر و استایل کار بحث میکنیم، کار سختی پیش رو نداریم چون تعاریف مشخصی برای هر کدام داریم اما در مورد تم و محتوا موضوع دشوارتر میشود چون وقتی میخواهیم یک متن را بهعنوان دراماتوروژ بررسی کنیم آغاز کار ماست، در پارهای از متون به جهت پیچیدگی اندکی در مورد سبک و مکتبی در آن نگارش یافتهاند آسان است اما پارهای از متون بسیار پیچیده هستند زیرا در عصری پیچیدهتر نگاشته شدهاند و در زمان درآمیختگی و التقاط سبکها و مکاتب نوشته شدهاند.
وی افزود: در واقع در این متون باید ژرف نگری بیشتری صورت گیرد تا به لایههای زیر متن دسترسی پیدا کنیم. بر این اساس اولین اتفاقی باید در تحلیل متن در محتوا بیفتد این است که کار به دست دراماتوروژ سپرده شود و دراماتوروژ با آگاهی خود به مباحث نظری در حوزه علوم انسانی بتواند نقبی به درون اثر بزند در عین حال که مدنظر نویسنده را تأمین کرده و همزمان خوانش دیگر گونهای از متن ارائه دهد.