نوشته ای کوتاه برای نمایش
«منگی » نمایشی فراتر از توقعات مخاطب تئاتر تبریز
نمایش منگی یک نمایش عالی و به واقع یک تئاتر به معنای صحیح کلمه
به گزارش آذربایجان شرقی – مهرداد خردمند؛ « منگی » رمانی است نوشته ژوئل اگلوف که محمد امین داروئیان با این رمان را در قالب نمایشی پلاتویی به اجرا در آورده است. «منگی» به دلیل فرم و اجرای خاص و محتوای پر، توانسته است مخاطبان زیادی را پای پلاتو تازه تاسیس استاد منصور حمیدی بکشاند. توجه اهالی رسانه و هنر نیز به این نمایش در نوع خود جالب توجه است. در ادامه یادداشت کوتاهی می خوانیم از یکی از فرزاد سقا بازیگران تئاتر تبریز در خصوص این نمایش.
در مورد اجرای نمایش منگی به کارگردانی محمدامین داروئیان و هنر آفرینی موفق بازیگران جوان و توانای شهرمان: بابک خانپور, محمدرضا نظری, آریا کیانفرد, امیر مرتضی تشرفی, عرفان آصفی, حسن عزیزی, معصومه عباسی, همدم مختاری, محمد امین داروئیان , باید به نکات بسیار توجه نمود. از جمله این نکات میتوان به درایت کارگردان و اشراف به درون مایه متن, چاشنی نمودن فرمهای فیزیکال ،که به عقیده شخصی حتی پتانسیل بیشتری برای ورود به فضای فیزیکال وجود داشت, حداکثر فضای مینیمالیستی ممکن, فصاسازی خشن مترادف با زیر متن روایت و ... اشاره کرد. در این نمایش ابزورد میتوان به زیبایی سبک شناسی مفهومی کارگردان را به چشم دید و برخورد ابزوردی با یک روایت ابزورد بسیار صحیح انجام شده بود. تغییر ارزشگذاری وقایع و رویکردها, ایجاد زاویه دید جدید و بیان فضای جبر زیستی و متعاقبا برانگیخن چالشها و سوالهایی در ذهن مخاطب که در عین حالی که فضاسازی کاملی برایشان ایجاد شده اما بی پاسخ میمانند و چالش را در روان و ذهن مخاطب جاری میرهانند تا تداومی ژرفتر و مؤثرتر داشته باشد. و تمام این وقایع به زیبایی و در فرمی به غایت مفهومی و حساب شده به اجرا درمی آید. به طوری مفهوم سازی ها را میتوان کاملا صحیح دانست که در موقعیتهای کمیک و طنز روایت, درست هنگانی که مخاطب در خنده خود غرق میشود اگر آنی به تعمق در رویداد بپردازد وحشتی شگرف از حقیقتی تلخ وجودش را فرامیگیرد؛ به ادامه نمیپردازم که لذت کشف را از شما نگرفته باشم. نورپردازی خنثی و گاه خشن در عین روشنایی رو به کمسویی, گریمهای بت و بی روح و استفاده از رنگهای تند و خشن سیاه و قرمز کاملا در اختیار اثر بوده و به فصا سازی و محتوای رویداد به طور کامل کمک میکرد.
مثالی فرمیک از نگاه ابزوردیک کارگردان به میزانسنها را میتوان فرمهای حرکتی رئیس کشتارگاه دانست که به شکل یک مارمولک غول آسا با استفاده از قابلیت فیزیکی بازیگر و لباس روی زمین می خزید. با توجه به اینکه فقط یک پای وی مشکل دارد و بطبع میتواند نهایتا به وسیله یک عصا یا واکر به راحتی راه برود. اما اینکار را نمیکند و کلیشه کمپوزیسیونی قدرت و برتری که به طور معمول ازبالا به پایین انجام میگیرد در پارادوکسی کاملا زیبا به چالش میکشد و در عین حالی که حرکات فرمیک و اکثرا سریع رئیس به شکل یک خزنده فضای رعب, خونآشامی, دیکتاتوری و خشونت و ... را به خوبی تقویت میکند.
از این قبیل ایجاد مفاهیم و ساختارها که در کنار زیبایی بصری و اصطلاحا تابلوسازیهای تصویری و زیبایی شناسانه که در چهارچوب مفهومی بار معنایی کار را بر دوش میکشند, در سراسر نمایش جاری بوده و در ضربانی موزون و موفق تفکر مخاطب را با خود درگیر مینماید, که خود از نقاطقوت کار محسوب میگردد. و باید گفت که کارگردان به درستی و زیبایی مفاهیم عمیقی چون جامعه شناسی خشونت, جبر اجتماعی, جهالت و عرق شدن در برزخ ناتوانی از روی ناآگاهی جمعی, در جا زدن در دور باطل زندگی مستبدانه, انزوای زندگی اجتماعی و نمونه ای از خشونت بی حد و حسر ناشی از زندگی ماشینی و انسان مدرن و .... را به نمایش گذارده است
نهایتا به تمام اعضای گروه خسته نباشید عرض میکنم و امیدوارم شاهد درخشش ردز افزون این گروه و اجراهای آوانگارد این چنینی در شهرمان و در کشورمان باشیم.
و از صمیم دل ازهمه دوستان دعوت میکنم تا حتما به تماشای این نمایش فاخر بنشینند و یک تئاتر حرفه ای و صحیح را به روان خود و دوستانشان هدیه کنند.