در حال بارگذاری ...
گفتگوی اختصاصی ایران تئاتر با ایوب آقاخانی در حاشیه مراسم بزرگداشت وی در تبریز

ورود به پانتئون بزرگان؟ آری

اولین دوره جشنواره میرزاآقا تبریزی، جایزه ایوب آقاخانی مجال کوتاهی بود به پرداخت یک عمر هنرورزی ایوب آقاخانی میان ورق ها و صحنه ها. جشنواره ای که ۲ ساعت اختتامش برای بیان صبر و حلمی که ایوب داشت بسیار اندک بود. پایان این جشنواره مجالی بود کوتاه، تا پای صحبت های ایوب آقاخانی بنشینیم.

اگر بگوییم  ایوب آقاخانی یکی از سمبل های تاریخ تئاتر آذربایجان و تبریز است بی راه نگفته ایم. نگارش چند ده کتاب در قالب نمایشنامه، داستان، رمان و فیلمنامه؟ بازی در چندین سریال و فیلم سینمایی و تئاتر و کارگردانی در تئاتر که یکی از حرفه های اصلی وی است،  اما  هیچ کدام از این عناوین آن چیزی نیست که بتواند از ایوب سنبلی بسازد برای تئاتر شهری که معرف تئاتر در ایران است. شهری که پوستر نمایش های روی دیوار تئاتر شهرش به سال 1320 باز می گردد. معبدی با هیکل های درشتی از میرزا آقا تبریزی و غلامحسین ساعدی، هر نامی را برای نشانش برنمی تابد و حالا ایوب آقاخانی و ورود به پانتئون بزرگان. من پانتئون را اول بار در یکی از جلسات نقد از زبان ایوب آقاخانی شنیده بودم و حالا این مقدس واره را با پس و پیشش به او باز می‌گردانم.

گفت و گوی ما را بخوانید:


شما یکی از بزرگان تاریخ تئاتر آذربایجان و از معدود بزرگان در قید حیات تئاتر تبریز هستید. نظرتان در خصوص فضای هنری، خاص نگارش متون تئاتری در این شهر چیست؟

من سال ها است که دیگر در تبریز زندگی نمی کنم. طبیعی است که درجریان کنونی تئاتر تبریز و مسئله ادبیات نمایشی تبریز و پویایی آن نباشم. ولی آن چیزی که رصد می کنم و آن برابر نهادی که در ذهن خود می سازم بر مبنای آنچه در تبریز می بینم و در قیاس با آنچه که در شکل کلان در پایتخت و کلا کشور وجود دارد، فکر می کنم قضاوت کلی من در این امر خیلی دور از مسئله تبریز و آذربایجان نیست.

ما سرشاریم از استعداد، اما استعداد های بی جهت. به معنای این که خط، زاویه، مشی درست و افق روشن برایشان ترسیم نشده است. بنابر این قسمتی از این استعداد ها فراخ منظر از دور یک نوع از استعداد های وحشی هستند که باید اهلی شوند؛ این پرداخت هرس، کوتاه کردن و سم پاشی می طلبد. اما کسی نمی تواند منکر استعدادهای عجیب و غریب در عرصه نمایشنامه نویسی در کشور و آذربایجان باشد که بسیاری این کار را می کنند که با توجه به تجربیات چندین ساله معلمی من، با قاطعیت می توانم بگویم که این کار و این راه خطاست.

ما استعداد بسیار داریم و بعضی ها به حدی شگرف هستند که اگر تقویت و تربیت شوند، همتایان فرهنگی خود را به شدن پشت سر می گذارند و با فاصله زیاد از آن ها رد می شوند و جلو می زنند. اما متاسفانه هیچ کس نیست که سامانی به این ماجرا بدهد. افراد در جزائر مستقل خود در حال نوشتن هستند و در جریان دائم و مستمر فعالیت ندارند.همین مسئله باعث می شود این استعداد ها فقط و فقط در حد همان استعداد باقی بماند و تبدیل به فعل نشود. بهتر است اینگونه بگویم: من قبل از این که از کارهای مستعد دیگران مطلع شوم، در خلوت خودم فکر می کنم حالا جهانی را کشف کرده ام که پیش از این هیچ کس دست به آن نیازیده بود و حالا مال من است؛ در نتیجه به عنوان خلق و بدعت این ها را رائه می دهم، غافل از اینکه یک نفر دیگر با فاصله کمی از من فقط به خاطر انزوا و تنهایی خودش، و در جریان قرار نگرفتن خودش این مسئله را که الان من به عنوان یک بدعت از آن یاد می کنم او آن را کهنه کرده. چون در یک پویایی و دینامیزم متصل اتفاق نیافتاده است.

جریانی که نمایش نامه نویسی کشور را در شکل کلان تهدید می کند این است، نه استعداد نداشتن، نه نویسنده نداشتن. اگر ما یک جریان یا یک اتوماسیون سیستماتیک تعریف کنیم، این استعداد ها در مسیر رشدشان قرار می گیرند و می توان ان ها را با هم مقایسه کرد و درباره مسئله نمایشنامه نویسی در کشور حرف زد.

 

از منظر شما، محوریت جریان تهدید کننده نمایش نامه نویسی کشور، آموزش است؟

در محوریت این جریان منظور من مدیریت فرهنگی است که بخشی از آن حتما به آموزش ختم می شود. ما بزرگترین ضعف ها را در 40 سالل گذشته داشته ایم و در چند سال گذشته علیرغم اوج های کم عمر در برخی ادوار، متاسفانه مدیریت فرهنگی ما شدیدا به مدیریتی محافظه کار و منفعل تبدیل شده است. من در مصاحبه قبلی هم اشاره کرده ام، که اگر چنین جشنواره ای که دور اول آن برگزار شد ادامه پیدا کند، ما آن رشد مد نظرمان در زمینه نمایشنامه نویسی را خواهیم داشت، اما اگر مانند جرقه هایی باشد که در سال های گذشته زده شده و سوسویی کرده اند و بعد دوباره از بین رفته اند، هیچ چیز را سبب نخواهد شد و برکتی نیز نخواهد داشت. اگر ما بتوانیم مدیریت فرهنگی را پیدا کنیم که در 10 دوره پای این جریان بایستد، اگر بتوانیم چنین مدیریتی را در کشور فعال کنیم  آن موقع است که ما می توانیم امیدوار به آینده باشیم. متاسفانه مدیریت های ما کوتاه مدت هستند، و آن قدر محافظه کارانه عمل می کنند تا طول مدیریت خود را عمر ببخشند که کار به خلاقیت فرهنگی نمی رسند. بنابراین مسئله آموزش، اهمیت دادن، تخصیص بودجه مالی پس آمد مدیریت فکور است اما من به شخصه چنین مدیریتی نمی بینم.

 

چه عاملی باعث می شود که در چنین فضایی ایوب اقاخانی ها و نویسندگان دیگری رشد کنند؟

اگر افراد به اندازه من جد و جهد کنند، من مطمئن هستم که به نتیجه می رسند. ولی اینکه شما از افراد انتظار این را داشته باشید که مثل من جان بر کف و ایثارگرانه در این عرصه زندگی خود را زیر پا بگذارند و به هدف فرهنگی خودشان برسند، این توقع بی جا است. فرهنگ و هنر برای لذت بردن است و نباید در آن خود زنی کرد. فرهنگ جنگ و خون ریزی ندارد. ما به جراحت مغز و تن به این جایی که هستیم رسیده ایم و بار ها به درهای بسته خورده ایم و شقیقه ها در این راه سفید شده است. سیستمی پای ما نبود که بتوانیم این موفقیت ها را تازه اگر بشود اسم این ها را موفقیت گذاشت، پای آن ها نوشت. منظورم از سیستم، آن نظامی است که هنرمندانش را از مکانی که برای تربیت آن ها به وجود آمرده استفاده کند نه اینکه در کافه ها و پاتوق ها دوره افتاد و دنبال هنرمندان توانا و با استعداد گشت. این همان سیستم مدنظر و مورد علاقه شخص من است.

 

بسیاری از جوانان جویای نام، گرفتار سودا و رویای کوچ به مرکز هستند. این طرز فکر را چگونه ارزیابی می کنید؟

من بر این سراب فکری یک خط بطلان می کشم. هنرمندانی در همین شهر تبریز فعالیت می کردند که آرزو و الگوی من بودند و دوست داشتم یک روز به آن ها برسم. از قضای روزگار آن آدم ها هم کوچ به مرکز را ترجیح دادند اما متاسفانه دست از پا دراز تر به تبریز بازگشتند. صرف کوچ به هیچ وجه تضمین موفقیت نیست و من این را با قاطعیت می گویم که نیست. اگر من برای کسی آرزوی موفقیت می کنم دوست دارم در اقلیم و زادبوم خودش موفق شود و لذت موفقیت برای او چند برابر شود. اینکه ما با سیاست های خود تمام آدم های مستعد و قابل تکیه را در مرکز جمع کنیم، در واقع گسلی ایجاد کی کنیم که هر آن احتمال دارد در چشم بر هم زدنی کل بناهای فرهنگی یک سرزمین را ببلعد و از بین برد. اینکه می گویم منع رطب نیست باید عمیقا از آن ترسید. بار ها در تبریز با دوستانی مواجه شده ام که سقف این شهر را کوتاه تر از قد خود تصور می کنند و کوچ را تن ها راه موفقیت؛ این آدم ها نمی دانند چه قمار پر خطری در انتظار آن ها است. وقتی کسی می کند و به آن چیزی که در رویا داشت نمی رسد، سعی می کند منت شکست خود را بر روی هم زاد بوم های خود بگذارد. کسی سودای کوچ به مرکز را دارد باید با هدف روشنی برود. اگر آن هدف روشن خودش برآمده از سراب نباشد، به نتیجه رسیده می شود. اگر شخص من در شکل کلان مسئله مدافع مسئله مهاجرت بودم حالا در ایران نبودم. شاید عده ای بعد از خواندن این مصاحبه با خود بگویند تو اصلا می دانی اینجا چه خبر است؟ همبن جا به این افراد باید بگویم نه نمی دانم؛ اما آیا شما هم می دانید که آن جا و در پایتخت چه خبر است؟ این ها که گفتم شعار نیست و در مورد خود من مسئله تعریف افق روشن برای آینده برای خود و در نهایت اقدام و حرکت به سمت آن تنها چیزی است که باعث شده است من در تهران باشم نه تبریز؛ اما آن هایی که فقط به بهانه شدن به پایتخت کوچ می کنند راه خود را گم کرده اند و در سراب خود گم شده اند. مخاطب این سخنم افرادی است که صرفا برای شدن دست به این اقدام می زنند، بازیگر شدن، نویسنده شدن، کارگردان شدن و ...

 

و در نهایت شما و جایزه ایوب آقاخانی، حس شما از این اتفاق چیست؟

من برای این که جواب این سوال را بدهم از 3 کلمه استفاده می کنم: افتخار، لذت و شرم توامان تنها حسی بود که داشتم. من جلوی دریافت این جایزه مقاوت کردم، چون به نظرم اصلا قابل این جایزه نبودم. اما بعد از اعلام دلایل کافی دبیرخانه جشنواره میرزا آقا تبریزی، به این نتیجه رسیدم که باید تن دهم و دیگر به جای مقاومت، من به خود بالیدم و به شهری که در آن به دنیا آمدم افتخار کردم. امیدوارم این جنس از تفکر در این شهر باز هم متولد شود و باعث رشد و پویایی جریانات فرهنگی شود. اغراق نیست اگر بگویم این سطح از درک و نگاه فرهنگی محدود به تبریز شهر اولین ها است. هنوز قله های زیادی برای رسیدن وجود دارد و اگر بتوانم آن ها را طی کنم، حتما زادبوم خود، آذربایجان را در آن سهیم خواهم کرد

 

گفت و گو: مهرداد خردمند




مطالب مرتبط

پیشکسوت تئاتر تبریز مطرح کرد

ابراهیم عباسعلیزاده: روند برگزاری اولین روز جشنواره سهند مطلوب بود
پیشکسوت تئاتر تبریز مطرح کرد

ابراهیم عباسعلیزاده: روند برگزاری اولین روز جشنواره سهند مطلوب بود

پیشکسوت عرصه تئاتر تبریز روند اجرای نخستین روز از برگزاری جشنواره تئاتر مناطقه‌ای سهند در تبریز را مطلوب دانست و با ابراز امیدواری درباره توسعه امکانات در تئاتر استان‌ها گفت امید که شاهد موفقیت‌های بیش از پیش باشیم.

|

پیام مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان‌شرقی به جشنواره تئاتر منطقه‌ای سهند

پیام مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان‌شرقی به جشنواره تئاتر منطقه‌ای سهند

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان‌شرقی، در پیامی به مناسبت برگزاری جشنواره تئاتر منطقه‌ای سهند در تبریز، نوشت آنچه که امروز به عنوان هنر تئاتر متبلور شده و به منصه‌ ظهور رسیده، به واقع ثمره‌ اندیشه‌ انسان‌هایی فرهنگ مدار است که باورهای الهی،‌ انسانی و اجتماعی را ...

|

داوران بخش خیابانی جشنواره تئاتر منطقه‌ای سهند مطرح کردند

اهمیت دادن به اجراهای خیابانی در جشنواره منطقه‌ای، قطعا نویدبخش است
داوران بخش خیابانی جشنواره تئاتر منطقه‌ای سهند مطرح کردند

اهمیت دادن به اجراهای خیابانی در جشنواره منطقه‌ای، قطعا نویدبخش است

داوران بخش خیابانی جشنواره تئاتر منطقه‌ای سهند در تبریز می‌گویند اهمیتی که امسال به اجراهای خیابانی در جشنواره‌های منطقه‌ای داده شده، قطعا نویدبخش گروه‌های هنری خواهد بود.

|

نظرات کاربران